“و مردگان ما همچنان به ما عشق می ورزند حتی در ما و از طریق ما می اندیشند”
اگوست کنت
در تابستان سال 2012 م پدرم در عین ناباوری پس از تحمل دو روز رنج بیماری در سن 69 سالگی از دنیا رفت.
روزهای سخت فراق از پدری که شباهتی عجیب به او داشتم به پیش امد.، در یکی از همین روزها ، در حال مسواک زدن بودم که به ناگاه متوجه شدم ، محتویات تیوپ خمیر دندان در حال تمام شدن هست. این تیوپ خمیر دندان دیگر برایم مثل تیوپ خمیر دندان های دیگر نبود. چون این تیوپ توسط پدر خریداری شده بود، و دیگر پدر وجود نداشت که خمیر دندانی خریداری کند، و این اخرین تیوپی بود که خریداری کرده بود.بخاطر این ماجرا بسیار متاثر شدم. تصمیم گرفتم این تیوپ خمیر دندان را به تمهیدی هنری حفظ کنم. در این راستا متوجه شدم اشیای دیگری از پدر به جا مانده که از ارزش خاص مالی برخوردار نیستد و تنها ارزش ان بخاطر نوعی رابطه ی حسی ست که با مرحوم پدر دارند. مثل پاکت سیگار پدر که چند نخ سیگار در ان باقی مانده بود، طنابی که پدر به آن گره زده بود، داروهائی که پدر مصرف می کرد، نفت سفیدی که برای سوخت تهیه کرده بود،بطری پلاستیکی نوشابه و دوغ که از خریدهای پدر بود. از این اشیاء نقاشی کشیدم و بعد از نقاشی شدن روی بوم ، اشیاء را در جعبه ی که پشت هر اثر تعبیه کردم قرار دادم ، طوری که تا ابد دیده نشوند، انگار این اشیاء مثل جسم بی جان پدر تا ابد در جائی دفن می شوند.
اسماعیل قنبری
“خاکسپاری پدر”
|22× 40×104 cm | رنگ و روغن و اکریلیک روی بوم |
2013